معنی فارسی supplicatingly

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به کمک و درخواست درخواست است.

In a manner that expresses a strong plea or request for assistance.

example
معنی(example):

او با زاری از کمک برای انجام تکالیفش درخواست کرد.

مثال:

She asked supplicatingly for help with her homework.

معنی(example):

کودک با زاری به معلمش نگاه کرد و راهنمایی خواست.

مثال:

The child looked up at his teacher supplicatingly, seeking guidance.

معنی فارسی کلمه supplicatingly

: معنی supplicatingly به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به کمک و درخواست درخواست است.