معنی فارسی supposable
B1قابل فرض، چیزی که میتوان در مورد آن فرضی ایجاد کرد.
Capable of being supposed or assumed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این یک سناریوی قابل فرض است که ممکن است برنده شویم.
مثال:
It's a supposable scenario that we might win.
معنی(example):
از نظر او، هر چیزی قابل فرض است.
مثال:
In his view, anything is supposable.
معنی فارسی کلمه supposable
:
قابل فرض، چیزی که میتوان در مورد آن فرضی ایجاد کرد.