معنی فارسی suppos

B1

فرض کردن، به عنوان یک فرض در شرایط خاص.

To assume or suppose something for the sake of argument or discussion.

example
معنی(example):

بیایید فرض کنیم فردا باران می‌بارد.

مثال:

Let's suppos that it will rain tomorrow.

معنی(example):

اگر فرض کنیم که این اتفاق می‌افتد، باید آماده باشیم.

مثال:

If we suppos it happens, we should be prepared.

معنی فارسی کلمه suppos

: معنی suppos به فارسی

فرض کردن، به عنوان یک فرض در شرایط خاص.