معنی فارسی supputation

B1

پدیده‌ای که در آن چرک یا ترشحات دیگر به مرور زمان جمع می‌شوند.

The act or process of suppuration; the production of pus.

example
معنی(example):

عفونی شدن می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل جدی باشد.

مثال:

Supputation can be a sign of a serious underlying issue.

معنی(example):

پس از چند آزمایش به بیمار عفونی شدن تشخیص داده شد.

مثال:

The patient was diagnosed with supputation after several tests.

معنی فارسی کلمه supputation

: معنی supputation به فارسی

پدیده‌ای که در آن چرک یا ترشحات دیگر به مرور زمان جمع می‌شوند.