معنی فارسی supranasal

B1

ناحیه‌ای در بالای بینی که به ویژگی‌های صورت ارتباط دارد.

Relating to or located in the region above the nose.

example
معنی(example):

ناحیه سوپرناسال صورت بالای بینی است.

مثال:

The supranasal region of the face is above the nose.

معنی(example):

او یک فرم سوپرناسال داشت که ویژگی‌هایش را منحصر به فرد کرده بود.

مثال:

She had a supranasal contour that made her features unique.

معنی فارسی کلمه supranasal

: معنی supranasal به فارسی

ناحیه‌ای در بالای بینی که به ویژگی‌های صورت ارتباط دارد.