معنی فارسی supravitally
B1بهطور حیاتی و اساسی، به ویژه در زمینه فرایندهای بهبودی و سلامت.
In a manner that is critical or essential, especially concerning healing processes.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دارو بهطور سوپر ویتالی عمل میکند تا فرایندهای بهبودی بدن را تقویت کند.
مثال:
The drug acts supravitally to enhance the body's healing processes.
معنی(example):
این درمان بهطور سوپر ویتالی برای افزایش بهبودی در بیماران عمل کرد.
مثال:
The treatment worked supravitally to boost recovery in patients.
معنی فارسی کلمه supravitally
:
بهطور حیاتی و اساسی، به ویژه در زمینه فرایندهای بهبودی و سلامت.