معنی فارسی supressed
B1مفهوم یا احساسی که به طور عمدی پنهان یا نادیده گرفته شده است.
To put down by force or to suppress thoughts, feelings, or ideas.
- VERB
example
معنی(example):
این ایده در طول بحث سرکوب شد.
مثال:
The idea was supressed during the discussion.
معنی(example):
بسیاری از احساسات اگر ابراز نشوند سرکوب می شوند.
مثال:
Many feelings can be supressed if not expressed.
معنی فارسی کلمه supressed
:
مفهوم یا احساسی که به طور عمدی پنهان یا نادیده گرفته شده است.