معنی فارسی surance
B1پوشش یا تضمینی که در برابر خسارات یا خطرات ارائه میشود.
Protection or guarantee provided against losses or risks.
- NOUN
example
معنی(example):
سیاست بیمهای پوشش بیمهای برای ملک ارائه میدهد.
مثال:
The insurance policy provides surance for the property.
معنی(example):
او برای خسارات احتمالی به دنبال پوشش بیمهای بود.
مثال:
She sought surance against potential damages.
معنی فارسی کلمه surance
:
پوشش یا تضمینی که در برابر خسارات یا خطرات ارائه میشود.