معنی فارسی surfboard

B1 /ˈsɝfˌbɔɹd/

تخته موج‌سواری، وسیله‌ای است که برای موج‌سواری استفاده می‌شود و معمولاً از مواد سبک و مقاوم ساخته می‌شود.

A long, narrow board used for riding on the crest or along the face of a wave.

noun
معنی(noun):

A shaped waterproof plank, usually made of wood or foam and reinforced plastic, used to surf on waves.

مثال:

Two sharks attacked the surfboard.

verb
معنی(verb):

To use a surfboard; to surf.

example
معنی(example):

او یک تخته موج‌سواری جدید برای تابستان خرید.

مثال:

He bought a new surfboard for the summer.

معنی(example):

تخته موج‌سواری برای هر کسی که می‌خواهد روی امواج سوار شود، ضروری است.

مثال:

The surfboard is essential for anyone who wants to ride waves.

معنی فارسی کلمه surfboard

: معنی surfboard به فارسی

تخته موج‌سواری، وسیله‌ای است که برای موج‌سواری استفاده می‌شود و معمولاً از مواد سبک و مقاوم ساخته می‌شود.