معنی فارسی surfie
B1شخصی که به طور خاص به موجسواری و فرهنگهای مرتبط با آن علاقه دارد.
A person who is part of the surfing culture.
- noun
noun
معنی(noun):
A surfer (one who rides a surfboard), especially one involved in the surfing subculture.
example
معنی(example):
جامعهی سوارکاران موجسواری به خاطر روحیه دوستانه و ماجراجویانهاش معروف است.
مثال:
The surfie community is known for its friendly and adventurous spirit.
معنی(example):
به عنوان یک سوارکار موج، او دوست داشت روزهایش را در ساحل بگذراند.
مثال:
As a surfie, he loved spending his days at the beach.
معنی فارسی کلمه surfie
:
شخصی که به طور خاص به موجسواری و فرهنگهای مرتبط با آن علاقه دارد.