معنی فارسی surgicotherapy
B1درمانی که از طریق جراحی برای درمان بیماریها یا دردها انجام میشود.
Treatment of a condition through surgical intervention.
- NOUN
example
معنی(example):
درمان جراحی گاهی برای آسیبهای شدید لازم است.
مثال:
Surgicotherapy is sometimes required for severe injuries.
معنی(example):
او برای رفع درد مزمن تحت درمان جراحی قرار گرفت.
مثال:
He underwent surgicotherapy to address chronic pain.
معنی فارسی کلمه surgicotherapy
:
درمانی که از طریق جراحی برای درمان بیماریها یا دردها انجام میشود.