معنی فارسی surpliced

C1

لباس یا جامه‌ای که برای مراسم مذهبی پوشیده می‌شود.

Wearing a surplice, a loose-fitting garment worn over other clothes, especially in a church setting.

example
معنی(example):

کشیش برای مراسم لباس مخصوص پوشیده بود.

مثال:

The priest was surpliced for the ceremony.

معنی(example):

در عروسی، همه آنها لباس‌های سفید پوشیده بودند.

مثال:

At the wedding, they were all surpliced in white.

معنی فارسی کلمه surpliced

: معنی surpliced به فارسی

لباس یا جامه‌ای که برای مراسم مذهبی پوشیده می‌شود.