معنی فارسی surreverently
B2بیاحترامی به چیزی، بهویژه در رابطه با موضوعات مقدس یا محترم.
In a manner that shows a lack of respect for something sacred or serious.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با بیاحترامی درباره آیینهای باستانی صحبت کرد.
مثال:
He spoke surreverently about the ancient rituals.
معنی(example):
منتقدان نمایش را با بیاحترامی بررسی کردند و اهمیت فرهنگی آن را نادیده گرفتند.
مثال:
The critics reviewed the play surreverently, dismissing its cultural significance.
معنی فارسی کلمه surreverently
:
بیاحترامی به چیزی، بهویژه در رابطه با موضوعات مقدس یا محترم.