معنی فارسی suspensation
B1تعلیق، حالتی از عدم حرکت یا توقف موقت، به ویژه در زمینه خودروها یا سیستمها.
The act of suspending something; a temporary stop or delay.
- NOUN
example
معنی(example):
تعلیق وسیله نقلیه سواری را راحت میکند.
مثال:
The suspensation of the vehicle ensures a smooth ride.
معنی(example):
سیستم تعلیق در این خودرو پیشرفته است.
مثال:
The suspensation system in this car is advanced.
معنی فارسی کلمه suspensation
:
تعلیق، حالتی از عدم حرکت یا توقف موقت، به ویژه در زمینه خودروها یا سیستمها.