معنی فارسی suspicioned
B1مشکوک شده، به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل شرایط خاص یا رفتار خاص مورد تردید و بررسی قرار میگیرد.
To be regarded with suspicion.
- VERB
example
معنی(example):
به خاطر رفتار عجیبش، او توسط پلیس مشکوک شناخته شد.
مثال:
He was suspicioned by the police due to his strange behavior.
معنی(example):
او پس از اشتباه احساس کرد که توسط همکارانش مشکوک شده است.
مثال:
She felt suspicioned by her colleagues after the mistake.
معنی فارسی کلمه suspicioned
:
مشکوک شده، به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل شرایط خاص یا رفتار خاص مورد تردید و بررسی قرار میگیرد.