معنی فارسی suspicionable
B2مشکوک، به وضعیتی اشاره دارد که احتمال دارد چیزی غیرقانونی یا نادرست در حال انجام باشد.
Capable of raising suspicion; likely to provoke doubt or mistrust.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حادثه نگرانیهای مشکوک را در بین همسایگان افزایش داد.
مثال:
The incident raised suspicionable concerns among the neighbors.
معنی(example):
ثروت ناگهانی او برای کسانی که او را میشناختند مشکوک بود.
مثال:
Her sudden wealth was suspicionable to those who knew her.
معنی فارسی کلمه suspicionable
:
مشکوک، به وضعیتی اشاره دارد که احتمال دارد چیزی غیرقانونی یا نادرست در حال انجام باشد.