معنی فارسی svaraj
B2اصطلاحی برای خودمدیریتی و استقلال، به ویژه در زمینه سیاسی.
A term denoting self-governance or autonomy, especially in political contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم سواراژ بر خودگردانی تأکید دارد.
مثال:
The concept of svaraj emphasizes self-rule.
معنی(example):
آنها برای سواراژ در طول جنبش استقلال مبارزه کردند.
مثال:
They fought for svaraj during the independence movement.
معنی فارسی کلمه svaraj
:
اصطلاحی برای خودمدیریتی و استقلال، به ویژه در زمینه سیاسی.