معنی فارسی swabber

B1

شخصی که سطوح را با یک تی یا دستمال تمیز می‌کند.

A person who cleans or swabs surfaces, often on a ship.

example
معنی(example):

پاک‌کننده بعد از طوفان عرشه را تمیز کرد.

مثال:

The swabber cleaned the deck after the storm.

معنی(example):

به عنوان پاک‌کننده، او مسئول نگهداری از نظافت کشتی بود.

مثال:

As a swabber, he was responsible for maintaining the cleanliness of the ship.

معنی فارسی کلمه swabber

: معنی swabber به فارسی

شخصی که سطوح را با یک تی یا دستمال تمیز می‌کند.