معنی فارسی swainship
B2سواینشپ، مفهوم نشاندهندهی رفتار و مقام یک جوان در عشق و رابطهها.
The state or quality of being a swain, especially in the context of romantic courtship.
- NOUN
example
معنی(example):
نشانهای سواینشپ او در نحوه رفتار با او با احترام مشخص بود.
مثال:
His swainship was evident in the way he treated her with respect.
معنی(example):
در داستانهای قدیمی، سواینشپ یک فضیلت حیاتی برای خواستگاران جوان بود.
مثال:
In the old stories, swainship was a critical virtue for young suitors.
معنی فارسی کلمه swainship
:
سواینشپ، مفهوم نشاندهندهی رفتار و مقام یک جوان در عشق و رابطهها.