معنی فارسی sweatily

B1

به شیوه‌ای که عرق تولید می‌شود، معمولاً در شرایط گرم یا فشرده.

In a manner that involves sweating; typically in discomfort or exertion.

example
معنی(example):

او به سوال به طور عرق‌آور پاسخ داد و سعی می‌کرد نفسش را جا بیاورد.

مثال:

He answered the question sweatily, trying to catch his breath.

معنی(example):

او در اتاق گرم احساس ناراحتی عرق‌آور می‌کرد.

مثال:

She felt sweatily uncomfortable in the hot room.

معنی فارسی کلمه sweatily

: معنی sweatily به فارسی

به شیوه‌ای که عرق تولید می‌شود، معمولاً در شرایط گرم یا فشرده.