معنی فارسی swiddens

B1

زمین‌های زراعی که برای کشت در یک دوره معین به کار می‌رود و ممکن است بعداً به حالت اولیه برگردانده شوند.

Cleared land used for growing crops, often temporarily, in shifting cultivation practices.

noun
معنی(noun):

An area of land that has been cleared by cutting the vegetation and burning it; slash and burn.

example
معنی(example):

کشاورز زمین‌های خود را برای کاشت در فصل آینده آماده کرد.

مثال:

The farmer prepared his swiddens for planting next season.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، زمین‌های سویدن برای کشاورزی متناوب استفاده می‌شود.

مثال:

In some cultures, swiddens are used for shifting agriculture.

معنی فارسی کلمه swiddens

: معنی swiddens به فارسی

زمین‌های زراعی که برای کشت در یک دوره معین به کار می‌رود و ممکن است بعداً به حالت اولیه برگردانده شوند.