معنی فارسی swiften

B2

تسریع کردن، سریع‌تر کردن رویداد یا عمل.

To make something happen faster or more quickly.

example
معنی(example):

ما باید پاسخ خود را به وضعیت اضطراری تسریع کنیم.

مثال:

We need to swiften our response to the emergency.

معنی(example):

آنها سعی کردند روند را هر چه بیشتر تسریع کنند.

مثال:

They tried to swiften the process as much as possible.

معنی فارسی کلمه swiften

: معنی swiften به فارسی

تسریع کردن، سریع‌تر کردن رویداد یا عمل.