معنی فارسی swing into action
B1به معنای شروع به انجام کاری به سرعت و با انرژی.
To begin to act swiftly and energetically.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی زنگ خطر به صدا درآمد، آتش‌نشانان شروع به کار کردند.
مثال:
When the alarm rang, the firefighters swung into action.
معنی(example):
همین که پروژه آغاز شد، تیم برای رسیدن به مهلت مقرر شروع به کار کرد.
مثال:
As soon as the project started, the team swung into action to meet the deadline.
معنی فارسی کلمه swing into action
:
به معنای شروع به انجام کاری به سرعت و با انرژی.
