معنی فارسی swingably
B1به شکلی که قابلیت نوسان دارد، یا به آسانی قابل تنظیم است.
In a manner that allows for swinging or movement.
- ADVERB
example
معنی(example):
او توانست تنظیمات ماشین را به صورت نوسانی تنظیم کند.
مثال:
She was able to swingably adjust the setting on the machine.
معنی(example):
پارچه در نسیم به صورت نوسانی حرکت میکرد.
مثال:
The fabric flowed swingably in the breeze.
معنی فارسی کلمه swingably
:
به شکلی که قابلیت نوسان دارد، یا به آسانی قابل تنظیم است.