معنی فارسی swingback

B1

بازگشت تاب، حرکتی که در آن جسم یا وسیله به حالت اولیه برمی‌گردد.

The act of moving back to a previous position or state.

example
معنی(example):

بازگشت تاب به در صدای بلندی ایجاد کرد.

مثال:

The swingback of the door made a loud noise.

معنی(example):

ویژگی بازگشت تاب به صندلی راحتی می‌افزاید.

مثال:

The swingback feature adds comfort to the seat.

معنی فارسی کلمه swingback

: معنی swingback به فارسی

بازگشت تاب، حرکتی که در آن جسم یا وسیله به حالت اولیه برمی‌گردد.