معنی فارسی swinking

B1

عملی که به معنای زحمت کشیدن یا سخت کار کردن است.

The action of laboring or working hard.

example
معنی(example):

آنها تا دیروقت شب کار می‌کردند تا موعد تحویل را رعایت کنند.

مثال:

They were swinking late into the night to meet the deadline.

معنی(example):

سخت کار کردن برای موفقیت در این زمینه رقابتی ضروری است.

مثال:

Swinking is necessary for success in this competitive field.

معنی فارسی کلمه swinking

: معنی swinking به فارسی

عملی که به معنای زحمت کشیدن یا سخت کار کردن است.