معنی فارسی swordproof
B1مقاوم در برابر ضربات شمشیر یا آسیب ناشی از آن.
Capable of resisting damage from a sword or sword strikes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زره به گونهای طراحی شده بود که در برابر شمشیر مقاوم باشد.
مثال:
The armor was designed to be swordproof.
معنی(example):
او ادعا کرد که سپر جدید او کاملاً در برابر شمشیر مقاوم است.
مثال:
He claimed his new shield was completely swordproof.
معنی فارسی کلمه swordproof
:
مقاوم در برابر ضربات شمشیر یا آسیب ناشی از آن.