معنی فارسی swordsmith

B1

فردی که به ساخت و طراحی شمشیر و ادوات مشابه می‌پردازد.

A craftsman who specializes in forging and shaping swords.

example
معنی(example):

شمشیرگر یک تیغه زیبا ساخت.

مثال:

The swordsmith crafted a beautiful blade.

معنی(example):

او از بهترین شمشیرگر در این منطقه یاد گرفت.

مثال:

She learned from the best swordsmith in the region.

معنی فارسی کلمه swordsmith

: معنی swordsmith به فارسی

فردی که به ساخت و طراحی شمشیر و ادوات مشابه می‌پردازد.