معنی فارسی sybarital
B1وابسته به سبک زندگی که بر لذت و تجمل تمرکز دارد.
Relating to a lifestyle characterized by luxury and indulgence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک زندگی تجملگرا در هزینههای پر زرق و برق آنها مشهود بود.
مثال:
The sybarital lifestyle was evident in their extravagant spending.
معنی(example):
او خانهاش را به سبک تجملگرایانهای تزئین کرد که مملو از اشیای لوکس بود.
مثال:
She decorated her home in a sybarital style, filled with luxurious items.
معنی فارسی کلمه sybarital
:
وابسته به سبک زندگی که بر لذت و تجمل تمرکز دارد.