معنی فارسی symbiogenetically
C2به صورت سمبیوژنتیک، به نشان دادن فرآیندهای تکامل و ظهور ویژگیها از طریق تعاملات سمبیوتیک اشاره دارد.
In a manner relating to the evolutionary process and emergence of traits through symbiotic interactions.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گونه به صورت سمبیوژنتیک تکامل یافت و ژنهایی از موجودات مختلف را در بر گرفت.
مثال:
The species evolved symbiogenetically, incorporating genes from many organisms.
معنی(example):
به صورت سمبیوژنتیک، اکوسیستم تنوع شگفتانگیزی را نشان میدهد.
مثال:
Symbiogenetically, the ecosystem shows remarkable diversity.
معنی فارسی کلمه symbiogenetically
:
به صورت سمبیوژنتیک، به نشان دادن فرآیندهای تکامل و ظهور ویژگیها از طریق تعاملات سمبیوتیک اشاره دارد.