معنی فارسی sympatrically
B1به معنای همزیستی، هنگامی که گونهها در یک ناحیه مشابه زندگی میکنند.
Referring to species that coexist in the same geographic region without physical barriers.
- ADVERB
example
معنی(example):
برخی گونهها در زیستگاههای همپوشان به صورت همزیستی تکامل مییابند.
مثال:
Some species evolve sympatrically in overlapping habitats.
معنی(example):
گونههای همزیستی ممکن است برای منابع رقابت کنند.
مثال:
Sympatrically occurring species may compete for resources.
معنی فارسی کلمه sympatrically
:
به معنای همزیستی، هنگامی که گونهها در یک ناحیه مشابه زندگی میکنند.