معنی فارسی symptomatics

B2

مطالعۀ علائم و نشانه‌های بیماری‌ها.

The study of symptoms of diseases.

example
معنی(example):

مطالعه سمپتوماتیک به ما کمک می‌کند تا شرایط پزشکی را بهتر درک کنیم.

مثال:

The study of symptomatics helps us understand medical conditions better.

معنی(example):

پژوهشگران در زمینه سمپتوماتیک به دنبال الگوهایی در بیماری‌های مختلف هستند.

مثال:

Researchers in symptomatics aim to find patterns in various diseases.

معنی فارسی کلمه symptomatics

: معنی symptomatics به فارسی

مطالعۀ علائم و نشانه‌های بیماری‌ها.