معنی فارسی symptosis

B1

وابستگی یا ارتباط نشانه‌ها و علائم در یک بیماری یا وضعیت پزشکی.

The interrelation and correlation of symptoms in a medical context.

example
معنی(example):

سمپتوز به وابستگی نشانه ها در یک بیماری اشاره دارد.

مثال:

Symptosis refers to the interconnectedness of symptoms in a disease.

معنی(example):

در اصطلاح پزشکی، سمپتوز برای تشخیص اهمیت دارد.

مثال:

In medical terms, symptosis is important for diagnosis.

معنی فارسی کلمه symptosis

: معنی symptosis به فارسی

وابستگی یا ارتباط نشانه‌ها و علائم در یک بیماری یا وضعیت پزشکی.