معنی فارسی synonym-flight-attendant/synonym-flight-attendant
B1خدمه پرواز، فردی است که مسئول سرویسدهی به مسافران در طول پرواز است و از ایمنی و راحتی آنها اطمینان حاصل میکند.
A person who attends to the needs of passengers on an aircraft, ensuring their safety and comfort during a flight.
- NOUN
example
معنی(example):
خدمه پرواز در طول پرواز نوشیدنی سرو کرد.
مثال:
The flight attendant served drinks during the flight.
معنی(example):
یک خدمه پرواز دوستانه به مسافران در هنگام سوار شدن خوشآمد گفت.
مثال:
A friendly flight attendant greeted passengers as they boarded.
معنی فارسی کلمه synonym-flight-attendant/synonym-flight-attendant
:خدمه پرواز، فردی است که مسئول سرویسدهی به مسافران در طول پرواز است و از ایمنی و راحتی آنها اطمینان حاصل میکند.