معنی فارسی syntonization
B1سینتونیزاسیون فرآیند تنظیم و هماهنگ کردن اجزا برای دستیابی به عملکرد مطلوب است.
The process of aligning and adjusting components to achieve optimal performance.
- NOUN
example
معنی(example):
سینتونیزاسیون سیگنالها برای موفقیت حیاتی بود.
مثال:
The syntonization of the signals was crucial for success.
معنی(example):
سینتونیزاسیون تضمین میکند که همه اجزا بهطور مؤثری با هم کار کنند.
مثال:
Syntonization ensures that all parts work together effectively.
معنی فارسی کلمه syntonization
:
سینتونیزاسیون فرآیند تنظیم و هماهنگ کردن اجزا برای دستیابی به عملکرد مطلوب است.