معنی فارسی syntonizing

B1

هماهنگ‌سازی، فرآیند تنظیم و تطابق فعالیت‌ها یا داده‌ها به منظور افزایش کارایی و هم‌راستایی.

The process of aligning or harmonizing different activities or data to enhance efficiency and coherence.

example
معنی(example):

تیم در حال هماهنگ‌سازی تلاش‌های خود برای دستیابی به نتایج بهتر است.

مثال:

The team is syntonizing their efforts for better results.

معنی(example):

هماهنگ‌سازی ورودی‌های داده برای تحلیل دقیق ضروری است.

مثال:

Syntonizing the data inputs is essential for accurate analysis.

معنی فارسی کلمه syntonizing

: معنی syntonizing به فارسی

هماهنگ‌سازی، فرآیند تنظیم و تطابق فعالیت‌ها یا داده‌ها به منظور افزایش کارایی و هم‌راستایی.