معنی فارسی syssel
B2به معنی نوعی مقام یا سمت رسمی در فرمانداری محلی، معمولاً در تاریخ اسکاندیناوی.
A historical administrative position or office in Scandinavian local government.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک سیسل در شهر قرون وسطایی کار میکرد.
مثال:
He worked as a syssel in the medieval town.
معنی(example):
سیسل وظایف اداری مهمی داشت.
مثال:
The syssel had important administrative duties.
معنی فارسی کلمه syssel
:
به معنی نوعی مقام یا سمت رسمی در فرمانداری محلی، معمولاً در تاریخ اسکاندیناوی.