معنی فارسی systematology

B1

سیستماتولوژی، علم یا مطالعه‌ درباره ساختار و سازمان‌دهی دانش و اطلاعات.

The study of systematic organization and classification of knowledge.

example
معنی(example):

سیستماتولوژی به مطالعه سازماندهی دانش می‌پردازد.

مثال:

Systematology studies the organization of knowledge.

معنی(example):

اصول سیستماتولوژی به رشته‌های مختلفی اعمال می‌شود.

مثال:

The principles of systematology apply to various disciplines.

معنی فارسی کلمه systematology

: معنی systematology به فارسی

سیستماتولوژی، علم یا مطالعه‌ درباره ساختار و سازمان‌دهی دانش و اطلاعات.