معنی فارسی systemed
B1سیستماتیک، به معنی منظم و با ساختار، برای توصیف رویکردهای سازماندهی شده.
Arranged or organized in a systematic way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک رویکرد سیستماتیک میتواند تولید را افزایش دهد.
مثال:
A systemed approach can enhance productivity.
معنی(example):
فرآیند سیستماتیک به تیم کمک کرد تا مؤثرتر کار کند.
مثال:
The systemed process helped the team work more effectively.
معنی فارسی کلمه systemed
:
سیستماتیک، به معنی منظم و با ساختار، برای توصیف رویکردهای سازماندهی شده.