معنی فارسی systemisation

B2

سیستم‌سازی به فرآیند نظم دادن و سازماندهی عناصر مختلف در یک سیستم اشاره دارد.

The action of organizing or structuring something into a coherent system.

example
معنی(example):

سیستم‌سازی جریان کار باعث افزایش بهره‌وری شد.

مثال:

The systemisation of the workflow improved productivity.

معنی(example):

سیستم‌سازی مؤثر برای مدیریت پروژه حیاتی است.

مثال:

Effective systemisation is crucial for project management.

معنی فارسی کلمه systemisation

: معنی systemisation به فارسی

سیستم‌سازی به فرآیند نظم دادن و سازماندهی عناصر مختلف در یک سیستم اشاره دارد.