معنی فارسی tabefy
B1تابفتن، انجام عمل نرم و انعطافپذیر کردن یک ماده.
To make something soft or pliable; to render it more flexible.
- VERB
example
معنی(example):
شاگرد تصمیم گرفت تا سبزیجات را تابفت کند تا طعم آنها را بهبود بخشد.
مثال:
The chef decided to tabefy the vegetables to enhance their flavor.
معنی(example):
با افزایش دما، ماده به آرامی شروع به تابفتن کرد.
مثال:
As the heat increased, the substance began to tabefy slowly.
معنی فارسی کلمه tabefy
:
تابفتن، انجام عمل نرم و انعطافپذیر کردن یک ماده.