معنی فارسی tabetless

B1

به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی فاقد سطوح مسطح یا قرصی شکل است.

Describing something that does not have a flat surface.

example
معنی(example):

طراحی بدون تابتی، فاقد هر گونه سطح صاف بود.

مثال:

The design was tabetless, lacking any flat surfaces.

معنی(example):

یک مجسمه بدون تابتی، اشکال گرد را به جای سطوح صاف به نمایش می‌گذارد.

مثال:

A tabetless sculpture features rounded forms instead of flat planes.

معنی فارسی کلمه tabetless

: معنی tabetless به فارسی

به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی فاقد سطوح مسطح یا قرصی شکل است.