معنی فارسی tabifical
B1مربوط به یا ویژگی اصل تابیک و نحوه سازماندهی اطلاعات.
Pertaining to or characterized by the use of tabs in organizing information.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد تابیکی او برای سازماندهی اسناد قابل تحسین بود.
مثال:
Her tabifical approach to organizing documents was impressive.
معنی(example):
سیستم تابیکی کارایی ما را بهبود بخشید.
مثال:
The tabifical system improved our workflow.
معنی فارسی کلمه tabifical
:
مربوط به یا ویژگی اصل تابیک و نحوه سازماندهی اطلاعات.