معنی فارسی tabooed
B1 /tæ.ˈbuːd/منع شده یا به‌صورت اجتماعی غیرقابل قبول تلقی شده به دلیل ممنوعیت‌های فرهنگی.
Describing something that is prohibited or considered unacceptable due to cultural or social norms.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To mark as taboo.
معنی(verb):
To ban.
معنی(verb):
To avoid.
adjective
معنی(adjective):
Forbidden; prohibited.
example
معنی(example):
برخی موضوعات در گفتگوی مؤدبانه تابو شده‌اند.
مثال:
Certain topics are tabooed in polite conversation.
معنی(example):
در فرهنگ او، بحث درباره پول اغلب تابو شده است.
مثال:
In his culture, discussing money is often tabooed.
معنی فارسی کلمه tabooed
:
منع شده یا به‌صورت اجتماعی غیرقابل قبول تلقی شده به دلیل ممنوعیت‌های فرهنگی.
