معنی فارسی tabuing

B1

تابو کردن، عمل ممنوع کردن یا محدود کردن موضوعاتی به وسیله فرهنگ یا جامعه.

The act of declaring something to be taboo.

verb
معنی(verb):

To mark as taboo.

معنی(verb):

To ban.

معنی(verb):

To avoid.

example
معنی(example):

جامعه به طور مداوم موضوعات مرتبط با بیماری را تابو می‌کند.

مثال:

The community is continuously tabuing topics related to illness.

معنی(example):

او خود را در حال تابو کردن گفت‌وگوها درباره پول می‌بیند.

مثال:

She finds herself tabuing conversations about money.

معنی فارسی کلمه tabuing

: معنی tabuing به فارسی

تابو کردن، عمل ممنوع کردن یا محدود کردن موضوعاتی به وسیله فرهنگ یا جامعه.