معنی فارسی tabulare
B2جدولبندی کردن، به معنای سازماندهی اطلاعات به صورت جدول یا فرم منظم.
To arrange or organize information in a tabular format.
- VERB
example
معنی(example):
شما میتوانید یافتههای خود را برای ارائه بهتر جدولبندی کنید.
مثال:
You can tabulare your findings for better presentation.
معنی(example):
یادداشتهای او جدولبندی شده بود و درک آن آسان بود.
مثال:
Her notes were tabulare, making it easy to understand.
معنی فارسی کلمه tabulare
:
جدولبندی کردن، به معنای سازماندهی اطلاعات به صورت جدول یا فرم منظم.