معنی فارسی tactable
B1قابل لمس، به ویژگیای اطلاق میشود که امکان ایجاد تغییرات یا تنظیمات را فراهم میکند.
Able to be touched or manipulated; adaptable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی قابل لمس است و اجازهی تنظیمات را میدهد.
مثال:
The design is tactable, allowing for adjustments.
معنی(example):
در این پروژه، ما نیاز به روش قابل لمس داریم تا نیازهای مختلف را برآورده کنیم.
مثال:
In this project, we need a tactable approach to fit various needs.
معنی فارسی کلمه tactable
:
قابل لمس، به ویژگیای اطلاق میشود که امکان ایجاد تغییرات یا تنظیمات را فراهم میکند.