معنی فارسی tactile
B1 /ˈtæktaɪl/لمسی، مربوط به حس لمس و احساسات فیزیکی.
Relating to the sense of touch.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tangible; perceptible to the sense of touch.
معنی(adjective):
Used for feeling.
معنی(adjective):
Of or relating to the sense of touch.
example
معنی(example):
این پارچه دارای خصوصیت لمسی صاف است.
مثال:
The fabric has a smooth tactile quality.
معنی(example):
کودکان از طریق تجربیات لمسی یاد میگیرند.
مثال:
Children learn through tactile experiences.
معنی فارسی کلمه tactile
:
لمسی، مربوط به حس لمس و احساسات فیزیکی.
