معنی فارسی tactless
B2 /ˈtæktləs/بی‌ادب، بدون حساسیّت به احساسات دیگران، نداشتن دیپلماسی در موقعیت‌ها.
Showing a lack of sensitivity or consideration for others.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having no tact; unaware or intentionally inconsiderate of someone else's feelings
مثال:
It was tactless of you not to attend your sister's wedding.
example
معنی(example):
اظهار نظر بی‌ادبانه او بسیاری از مردم را دلخور کرد.
مثال:
His tactless remark offended many people.
معنی(example):
او در هنگام شام یک نظر بی‌ادبانه مطرح کرد.
مثال:
She made a tactless comment at the dinner.
معنی فارسی کلمه tactless
:
بی‌ادب، بدون حساسیّت به احساسات دیگران، نداشتن دیپلماسی در موقعیت‌ها.
