معنی فارسی tactility
C1حساسیت یا کیفیت مربوط به حس لامسه و تجربه لمسی.
The quality of being perceptible to the touch.
- NOUN
example
معنی(example):
حساسیت بافت پارچه بسیار جذاب بود.
مثال:
The tactility of the fabric was incredibly appealing.
معنی(example):
حساسیت در انتخاب مواد برای هنر اهمیت دارد.
مثال:
Tactility is important in choosing materials for art.
معنی فارسی کلمه tactility
:
حساسیت یا کیفیت مربوط به حس لامسه و تجربه لمسی.